eshghe payan napazir...

وعشق و عشق و عشق ...

درباره من
آخخخخ..... چی میشه گفت جز *عشق وعشق وعشق .......*
منوی اصلی
تازه ترین مطالب
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
نویسندگان
لینکدونی
پیوندها
قالب های کافه اسکین
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

با تبادل لینک موافقی؟؟؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان eshghe payan napazir... و آدرس eshghe-payan-napazir.LoxBlo g.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





طراح قالب
امکانات
 RSS 

POWERED BY
LoxBlog.COM

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 19658
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 56
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 19658
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 56
تعداد آنلاین : 1

Love Card Postal, Love Postal Card, Pic Love, دنیای عكس, عشق قهوه ای, عشق های واقعی, عكس جدید, عكس عاشقانه, عكس های عاشقانه, عكس های عاشقانه جدید, عکس Love, عکس جالب, ع�شاید اگر عاشق شوم روزی مرا ترکم کنی

می ترسم از روزی که تو محکوم بر مرگم کنی

شاید تو عاشق باشی و عاشق تر از پیشم کنی

یا نه مرا مرا شیدا کنی بیگانه از خویشم کنی

با این سکوت تلخ خود دل را به هر سویی مبر

شاید تو هم عاشق شوی دل را به تنهاییی مبر

با یاد چشم مست تو صد باره عاشق می شوم

این بار عاشق تر منم رنگ شقایق می شوم

با آنکه با عشقت دلم افسانه شد دیوانه شد

با درد تو روز و شبش افسون یک پیمانه شد

عشق تو را در قلب خود هر لحظه پیدا می کنم

با عطر و بوی یاس عشق دل را هویدا می کنم

با یاد تو هر لحظه غم آتش به جانم می زند

انگار چشم مست تو زخم زبانم می زند

عاشق منم شیدا منم سرمایه ی سودا منم

رسوا منم آواره ی تنهای بی فردا منم

دیوانه بودم روز و شب از عشق جان فرسای تو

این است تقدیر من و این گونه دل شیدای توست

 

 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 14:5  توسط farzaneh 

Love Card Postal, Love Postal Card, Pic Love, دنیای عكس, عشق قهوه ای, عشق های واقعی, عكس جدید, عكس عاشقانه, عكس های عاشقانه, عكس های عاشقانه جدید, عکس Love, عکس جالب, ع�                     برای کسی که آهسته وپیوسته میرود هیچ راهی دور نیست...

آن که پاداش الهی را باور دارد در بخشش سخاوتمند است...

برای زندگی فکر کنید غصه نخورید...

انسان در زیر زبان خویش پنهان است...

آغاز هر کلام مهم ترین قسمت آن است...

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 14:4  توسط farzaneh 

deborah.mihanblog.comdosetdaram eshghamdeborah.mihanblog.com

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:52  توسط farzaneh 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:51  توسط farzaneh 

 

                  dosetdaram...  

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:49  توسط farzaneh 

Love Card Postal, Love Postal Card, Pic Love, دنیای عكس, عشق قهوه ای, عشق های واقعی, عكس جدید, عكس عاشقانه, عكس های عاشقانه, عكس های عاشقانه جدید, عکس Love, عکس جالب, ع�

شاد بودن هنر است که من این هنر رو ندارم.یعنی روزگار نمیذاره

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:47  توسط farzaneh 

سوال یک

شما به طرف خانه ی کسی که دوستش دارید می روید دو راه برای رسیدن به آنجا وجود دارد

یکی کوتاه و مستقیم است که شمارا سریع به مقصد میرساند و خسته کننده است

اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از منظر زیبا و جالب

حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب میکنید؟؟

راه کوتاه یا بلند؟

سوال دو

در راه دو بوته گل رز میبینید

یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید

شما تصمیم میگیرید که بیست شاخه از رزها را برای او بچینید

چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب میکنید؟

(شما میتونید یا همه را یک رنگ انتخاب کنید یا از ترکیب دو رنگ)

سوال سه

بالا خره شما به خانه او می رسید.

یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز میکند

شما میتوانید از آنها بخواهید که دوست شما را صدا بزند

یا اینکه خوتان او را خبر میکنید

حالا چیکار میکنید؟

سوال چهارم

شما وارد منزل شده به اتاق او میروید

ولی کسی آنجا نیست پس تصمیم میگیرید که رزها را همان جا بگذارید.

ترجیح میدهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟؟

سوال پنجم

شب می شود شما او هر کدام در اطاق های جدا گانه ای میخوابید

صبح زمانی که بیدار میشوید به اطاق او میروید

به نظر شما وقتی که به آنجا بروید او خواب است یا بیدار؟؟

آخرین سوال

وقت برگشتن به خانه است

آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب میکنید یا ترجیح میدهید از راه طولانی و جالب تر بروید؟

و اکنون جوابها

1. راه نمایانگر حالت عاشق شدن شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی اینکه خیلی زود و به آسانی عاشق می شوید. اگر راه طولانی را انتخاب کنید، شما برای خودتان زندگی می کنید و زود در دام عشق گرفتار نمی شوید.

2. شمارش تعداد گل های قرمز نمایانگر میزان دَهِش شما در رابطه تان است، و تعداد گل های سفید نمایانگر توقعات شما از طرف مقابل است. اگر 18 شاخه گل قرمز و 2 شاخه گل سفید انتخاب کنید، یعنی در رابطه %90 دهش دارید و درعوض فقط %10 توقع دارید.

3. این سوال نمایانگر رفتار شما در برخورد با مشکلاتی است که در رابطه تان پیش می آید. اگر از اعضای خانواده می خواستید که دوستتان را صدا کند، یعنی فردی هستید که از ایجاد مشکلات در رابطه احتراز می کنید و درصورت وقوع مشکل، امیدوارید که به خودی خود حل شود. اما اگر خودتان برای صدا کردن دوستتان می روید، یعنی فردی رک و راست تر هستید و برای حل مشکلات فوراً اقدام می کنید.

4. محلی که برای گذاشتن گل ها انتخاب میکنید، نمایانگر میزان علاقه ی شما برای ملاقات کردن دوست پسر/دوست دخترتان است. اگر گل ها را روی تختخوابش بگذارید یعنی دوست دارید او را زود به زود ببینید. اما اگر آنها را روی طاقچه ی پنجره بگذارید یعنی دوست ندارید او را مداوماً یا زیاد ملاقات کنید.

5. این سوال نمایانگر نگرش شما به شخصیت طرف مقابلتان است. اگر ببینید که خواب است، شخصیت دوست پسر/دوست دخترتان را می پسندید و او را همانطور که هست دوست دارید. اما اگر ببینید که بیدار است، شما می خواهید که دوستتان برای شما تغییر کند.

6. راه برگشت به خانه نمایانگر این است که چه مدت در رابطه ی عشقیتان می مانید. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی خیلی ساده و زود از کسی دل می کنید و رابطه تان را بر هم می زنید. اما اگر راه طولانی تر را انتخاب کنید، طولانی تر در رابطه هایتان میمانید.

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:44  توسط farzaneh 

به خدا عشق به رسوا شدنش مي ارزد

و به مجنون و به ليلا شدنش مي ارزد

دفتر قلب مرا وا كن و نامي بنويس

سند عشق به امضا شدنش مي ارزد

گرچه من تجربه اي از نرسيدن هايم

كوشش رود به دريا شدنش مي ارزد

كيستم؟...باز همان اتش سردي كه هنوز

حتم دارم كه به احيا شدنش مي ارزد

با دو يست تو فرو ريختن دم به دمم

به همان لحظه بر پا شدنش مي ارزد

دل من در سبدي -عشق- به نيل تو سپرد

نگهش دار به موسي شدنش مي ارزد

سال ها گر چه در پيله بماند غزلم

صبر اين كرم به زيبا شدنش مي ارزد

 

 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:21  توسط farzaneh 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 13:6  توسط farzaneh 

 

بر سنگ مزارم بنویس:

 

خفته است زیر این سنگ جوانی با هزاران ای کاش و دو چندان افسوس که به هر لحظه ی

عمرش گفته است. بنویس:

این جوان بر اثر ضربه ی کاری مرده است... نه بنویس:

این جوان در عطش دیدن یاری مرده است...

جلوی روز وفاتم بنویس:

روز قربانی شدن عاطفه در چشم نگار. روز پژمردن گل در فصل بهار. روز اعلام جنون بر سر دار

روز خوشبختی یار...   راستی!     شعر یادت نرود

بنویس روی سنگم:

آی گل های فراموشی باغ!

مرگ از باغچه ی کوچکمان می گذرد داس بر دست و گلی چون لبخند می پرد از بر ما...

+ نوشته شده در  دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 19:27  توسط farzaneh 


هزار مرتبه ۹۰۰ جمله ی عاشقانه را در ۸۰۰ جای مختلف و پیش ۷۰۰

 

نفر مطرح کردم ۶۰۰ نفر آنها آنرا پسندیدند و ۵۰۰ نفر آنرا به

 

۴۰۰ زبان مختلف و ۳۰۰ کتاب و ۲۰۰ برگ توصیف

 

کردند ۱۰۰ دفعه برای تو در ۹۰ روز متوالی

 

۸۰ مرتبه خواندم تو ۷۰ جمله ی مرا

 

به ۶۰ بهانه ۵۰ روز روزی

 

۴۰ بار تکرار کردی

 

۳۰ تای

 

 

آنرا آموختی

 

پس از ۲۰ بار خواندن ۱۰ مرتبه تکرار کردی من از تو ۹سؤال

 

 کردم و تو ۸ مرتبه به ۷ سؤال من ۶ جواب در فاصله ی

 

۵ روز دادی ۴ مرتبه تو را در ۳ قرار دعوت کردم

 

۲ ساعت خواهش کردم تا ۱ بار گفتی

"دوستت دارم"

"

+ نوشته شده در  دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 19:18  توسط farzaneh 

خداحافظ زيباترين لحظه هاي زندگي من.خداحافظ خاطرات من خداحافظ براي هميشه 
 

 

+ نوشته شده در  دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 19:11  توسط farzaneh 


عکس

 

 

 


+ نوشته شده در  دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 18:41  توسط farzaneh 


عکس

 

 

 


+ نوشته شده در  دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 18:41  توسط farzaneh 

گفتم عشق چیست؟

 

 

 

 

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

 

 

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

 

 

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

 

 

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم

 

+ نوشته شده در  یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت 20:53  توسط farzaneh 

سلام خداجونم باز هم دلم گرفته و می خوام باهات درد دل کنم.

بعضی موقع به این فکر می کنم ایا تو هم دلت می گیره؟وقتی دلت می گیره

دوست داری با کسی درد دل کنی؟با کی؟؟؟؟

از اینها که بگذریم نمیدونم ازت گله کنم.دردامو بهت بگم.از تنهاییام بگم

از سرنوشتم بگم.اخه چی بگم که وقتی همه چی را میدونی ولی فقط نمیدونم چرا

هیچوقت صدامو نمی شنوی اخه خدا جونم من تا چشم باز کردم همیشه و همه جا

و از همه کس جز مهربانی و بزرگی و گذشت درباره ازت چیزی نشنیدم ولی الان

چی.......چرا تنهام گذاشتی ؟چرا دوست داری ذره ذره اب شدنم و ببینی...باور کن

خسته شدم .کم اوردم وقتی همسن و سالهای خودمو می بینم که باهاشون روزگار گذروندم

همشون واسه خودشون زندگی دارن هر روز دست بچه شونو می گیرن و.........

اما من چی...؟

روزگارم شده درد کشیدن. انتظار..انتظاره شاید روزی علاجی هم واسه درد ما هم

پیدا بشه.دیدن اشکهای مادرم که روز به روز داره شکسته تر و پیرتر میشه

یواشکی گریه کردن و مخفی کردن گریه هام از دیگران خدا جون اگه سنم

یکم بیشتر بود عین خیالمم نبود مگه چند سال تو این دنیا میموندم

درد من جوانیمه اخه من خیلی جوانم چقدر باید این وضع و تحمل کنم

خدا جون کاری بکن نزار بیشتر از این بشکنم

+ نوشته شده در  یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت 20:52  توسط farzaneh 

دلتنگی

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم
شیشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترین تلنگری میشكند
دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم كه عمق دردم را در فریاد منعكس كند فریادی در اوج سكوت كه همیشه برای خودم سر داده ام
دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم
كاش می شد پرواز كنم
پروازی بی انتها تا رسیدن به ابدییت...................
كاش می شد
در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا كنم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
بغض كهنه ای گلویم را میفشارد
به گوشهای پناه میبرم
كاش این بار هم كسی اشكهایم را نبیند

+ نوشته شده در  یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت 20:50  توسط farzaneh 


دسته ی اول:

آنانی که وقتی هستند هستند.وقتی که نیستند هم نیستند.عمده ی آدم ها حضورشان مبتنی بر فیزیک است.تنها بالمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند.بنابرین اینان تنها هویت جسمی دارند

دسته ی دوم:

آنانی که وقتی هستند نیستند .وقتی که نیستند هم نیستند.مردگانی متحرک در جهان.خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند.

بی شخصیت و بی اعتبار.هرگز به چشم نمی آیند.مرده و زنده شان یکی است.

دسته ی سوم:

آنانی که وقتی هستند هستند .وقتی که نیستند هم هستند.آدم های معتبر و با شخصیت.کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودشان هم تاثیر خود را می گذارند.کسانی که همواره به خاطر می مانند.دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

دسته ی چهارم:

آنانی که وقتی هستند نیستند .وقتی که نیستند هستند.شگفت انگیز ترین آدم ها.در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم.اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می کنیم.می فهمیم که آنان چه بودند چه می گفتند و چه می خواستند.

ما همیشه عاشق این آدم ها هستیم.هزار حرف داریم برایشان اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم قفل بر زبانمان می زنند.اختیار از ما سلب میشود.سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم.

خدایا!در طول زندگی مان در این جهان مارا حداقل با یکی از آدم های دسته ی چهارم آشنا کن!ای کاش من جزء دسته ی چهارم باشم!راستی به نظرتون شما جزء کدوم دسته اید؟؟؟؟؟؟؟؟

+ نوشته شده در  جمعه 3 تير 1390برچسب:,ساعت 20:49  توسط farzaneh 

 

 

تو تنها قديسه اي هستي

 

كه گناهت را با صابون مي شويي

 

من

 

تنها دختري هستم

 

كه گناهان خود را به پاي كودكانه هايم مي گذارم

 

به پاي كوچه هايي كه هرگز غريبه ها از بن بستش عبور نكردند

 

و من تنها با ديوار همبازي شدم

 

يادگاري مي نوشتم

 

اما فقط خودم مي خواندمشان هر روز

 

بي باران

 

دلم براي كفش هايم مي سوزد

 

كه در راهروي ساختمان ذهنم

ابلهانه مرا همراهي مي كند

 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:58  توسط farzaneh 

کاش کسی بود

در این کوچه ی شبگرد سکوت

لحظه ای با تپش چشم ترم می گریید،

عابری ، رهگذری ، امیدی

با دل غم زده ام می گریید

کاش کسی بود،

که از پشت نگاهش این بار

قدمی بر کوچه ی بارانی تنها می زد

یا سکوتی ، این بغض غم آلوده  ی زندانی را

تا خزانی به ویرانی دریا می برد

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:57  توسط farzaneh 

 

کاش کسی صدایم را میشنید

این سکوت گلویم را سخت فشرده است

نجواهای شبانه ام

ترنم بی قراری ست

دیگر واژه ها نیز بوی بی وفایی میدهند...

لای دفتر احساس را که باز میکنم

بوی غم میدهد

بوی حسرت............

بر پوسته ی نازک تنهایی ام رد اشک را میتوان یافت

بغض گلویم را سخت فشرده است

انگار کسی در پی مرگ من لحظه شماری میکند

ثانیه ها دقیق میگذرند

برای شمارش معکوس انفجار دلی دردمند

و عمیق میشکنند مرا در خویشتن

 

و من

هنوز در گیر و دار این زمین

زخمی آدمیانم........

 

باز پناه میبرم به آغوش تنهایی*

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:55  توسط farzaneh 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:44  توسط farzaneh 

 

غمگین توی جاده تنهایی نشستم

بغض سرد و بی صدامو تو چشای تو شکستم

 

طعم تلخ گریه هامو کسی اینجا نمیدونه

چه غریبه توی دنیا لحظه های عاشقونه

 

به هوای چشم خیسم دیگه ابری نمی باره

تو شبای خالی من نمی خنده یه ستاره

 

جاده ی از تو گذشتن پیش رومه تا همیشه

تو نموندی تا ببینی آخر قصه چی میشه

 

سایه ای خسته تر از شب و تو با پای پیاده

آخر قصه همینه من و تنهایی و جاده

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:42  توسط farzaneh 

بازم سلام.

چند وقت پیش یکی دوستام یه حرفی زد که منو از عشقم نا امید کرد .و از اون موقع تا حالا خیلی حالم خوف نیس

اگه میتونستم همون موقع میزدم تو سرش تا دیگه از این حرفهای مزخرف نزنه و آینده ای که واسش نقشه کشیدم رو خراب نکنه

حالا من باید چیکار کنم تا اون امید سرشارم برگرده؟

عشق من هنوز از سفر برنگشته!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 20:14  توسط farzaneh 

سلام.خوفید؟

من بدک نیستم

میخواستم بگم چون مطالبم خیلی زیاده شما نمیتونید همه ی مطالبو تو صفحه ی اول ببینید.پس چیکار میکنید؟؟!!!!!

الن بهتون میگم چیکار کنید.خیلی سادس.آخر صفحه روی کلمه ی (صفحه ی بعد) کلیک میکنید!به همین سادگی به همین خوشمزگی!

پس ...    ...    ...    ...    ...     یادتون نره صفحه های دیگه رو هم نگاهی بزنید

مطالبم قشنگه.امیدوارم شما هم خوشتون بیاد

بای

+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 19:48  توسط farzaneh 

۰۰يک نفر امد قرارم را گرفت۰۰

          برگ و بار و شاخسارم را گرفت
                 چهار فصل من بهار بود ، حيف ۰

                             ۰۰۰باد پائيزي بهارم را گرفت۰۰ 
                                    ۰۰اعتباري داشتم در پيش عشق۰

                      ۰۰با نگاهي ، اعتبارم را گرفت۰


               عشق يا چيزي شبيه عشق بود۰۰

آمد و دار و ندارم را گرفت . . .

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 17:11  توسط farzaneh 

آنجا که توئي ، رهگذري نيست مرا

جز دوري تو غم ديگري نيست مرا .


....خواهم که به جانبت پرواز کنم... ...

حيف است که هيچ بال و پري نيست مرا ...

 

 

 

من که گفتم اين بهار افسردني است

من که گفتم اين پرستو مردني است

 
من که گفتم اي دل بي بند و بار

عشق يعني رنج ، يعني انتظار


آه عجب کاري به دستم داد دل

هم شکست و هم شکستم داد دل

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 17:9  توسط farzaneh 

تو با من مهربان باش

تو با من مهربون باش
   واسه چشمام پل رنگین کمون باش
      اسیر باد و بارونم شب و روز
         گل این باغ بی نام و نشون باش
            من عاشقی دلخونم
               شکسته ای محزونم
                  پناه این دل بی آشیون باش
                     دلم تنگه تو با من مهربون باش



             گل ناز آسمونم بی ستاره است
                مثه ابرا دل من پاره پاره ست
                   دوباره عطر تو پیچیده در باد
                       نفس امشب برام عمر دوباره است
                           من عاشقی دلخونم
                                شکسته ای محزونم
                                    پناه این دل بی آشیون باش
                                        دلم تنگه تو با من مهربون باش
 

            گل نازم بگو بارون بباره
                که چشماتو به یاد من میاره
                   تماشای تو زیر عطر بارون
                      چه با من می کنه امشب دوباره
                          شب و تنهایی و ماه و ستاره
                             من عاشقی دلخونم
                                 شکسته ای محزونم
                                     پناه این دل بی آشیون باش
                                         دلم تنگه تو با من مهربون باش

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 17:3  توسط farzaneh 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 17:0  توسط farzaneh